شنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۵۸ ق.ظ
چهار حکایت کوتاه،شیرین و خنده دار از ملا نصرالدین
چهار حکایت کوتاه،شیرین و خنده دار از ملا نصرالدین
ورد فان » برای مشاهده حکایت به ادامه مطلب مراجعه کنید
مردی به ملا گفت:همسایه ات امشب جشن زناشوئی دارد.
ملا گفت: به من چه؟
آن مرد گفت:در خانه او گفتگو درباره فرستادن یک سینی شیرینی برای شما بود.
ملا پاسخ داد: به شما چه؟
***** حکایت های شیرین و دلپذیر ملا نصرالدین*****
مردی پیش ملا از درد ریش می نالید.
ملا از او پرسید: چه خورده ای؟؟
پاسخ داد: نان و یخ
ملا گفت:نه دردت به درد مردمان می ماند نه خوراکت به خوراک آنان.
***** حکایت های شیرین و دلپذیر ملا نصرالدین*****
ملا خرش را در بیابانی به سختی می زد.
رهگذری به او گفت:چرا چهار پای بیچاره و زبان بسته را چنین میزنی؟
ملا گفت:ببخشید،نمیدانستم با شما خویشاوندی دارد.
***** حکایت های شیرین و دلپذیر ملا نصرالدین*****
مردی از ملا پرسید کبک را چگونه بریان می کنند؟
ملا پاسخ داد: هرگاه آوردی یادت خواهم داد.