داستان زیبا و آموزنده حضرت سلیمان و طوطی + عکس
داستان زیبا و آموزنده حضرت سلیمان و طوطی + عکس
ورد فان » برای مشاهده داستان به ادامه مطلب مراجعه کنید
داستان آموزنده حضرت سلیمان و طوطی
************************************************************************************
مردی یک طوطی را که سخن میگفت در قفس انداخته بود و سر گذری مینشست. نام رهگذران را میپرسید و به ازای پولی که به او میدادند طوطی را وادار میکرد تا نام آنها را تکرار کند.
روزی حضرت سلیمان از آنجا میگذشت. حضرت سلیمان زبان حیوانات را میدانست. طوطی با زبان طوطیان به ایشان گفت: «مرا از این قفس رها کن.»
حضرت به مرد پیشنهاد کرد که طوطی را رها کند و در قبال آن پول خوبی از ایشان دریافت کند. مرد که از زبان طوطی پول درمیآورد و منبع درآمدش بود، پیشنهاد حضرت را قبول نکرد.
حضرت سلیمان به طوطی گفت: «زندانی بودن تو به خاطر زبانت است.»
طوطی فهمید و دیگر سخن نگفت. مرد هر چه تلاش کرد فایدهای نداشت. بنابراین خسته شد و طوطی را آزاد کرد.
بسیار پیش میآید که ما انسانها اسیر داشتههای خیش هستیم.
************************************************************************************