دل نوشته
دل نوشته
•
به گمانم تو اگر بودی و این فاصله ها کمتر بود
آسمان آبی تر ! حالِ من بهتر بود
•
دل نوشته
•
میان همهمه ی این همه برگ پاییزی
تنها تو مانده ای که از بهار لبریزی
•
دل نوشته
•
بهارِ چشم های ترم
دلتنگی هایم را با کدام قایق خیال روانه ی دل دریائیت کنم
تا بدانی چه قدر دلتنگم
•
دل نوشته
•
وطن من یک چوب لباسی ست
که هر روز نبودنت را به آن می آویزم!
روزبه سوهانی
•
دل نوشته
•
من طبیبا ز تو بر خویش خبردارترم
که مرا سوز فراق است و تو گویی که تب است
•
دل نوشته
•
ﺳﺒﮏﺗﺮ ﺷﺪﻢ
ﺍﻣﺎ
ﺑﺎﻻ ﻧﺮﻓﺘــﻢ ﺩﯾـﮕﺮ
ﺑﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺩﻭشم ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻪ ﺷﺪ
باﻝﻫﺎیم ﺑﻮﺩ
گلاره جمشیدی
•
دل نوشته
•
دوستت دارم …
حتی اگر کل دنیا بگن اشتباهه
•
دل نوشته
•
قدم می زنی
آرام در حوالی صبح
گام بر می داری
نگاه می کنی
کسی در حوالی این زندگی قدم نمی زند انگار …
•
دل نوشته
•
باران ببارد یا نبارد ، فرق دارد ؟
بر گونه هایم نم بیارد ، فرق دارد ؟
من خاطرش را خواستم ، او خاطراتم
بر خاطراتم پا فشارد ، فرق دارد ؟
•
دل نوشته
•
خسته ام کاش کسی حال مرا می فهمید
غیر از این بغض که در راه گلو سد شده است
شده ام مثل مریضی که پس از قطع امید
در پی معجزه ای راهی مشهد شده است
علی صفری
•
دل نوشته
•
زمستان است
اگرچه هوا بس ناجوانمردانه سرد است!
ولی دل های ما گرمه گرم است
ب دستم دست یار است و
ب دیده گلشن و باغ است!
•
دل نوشته
•
زندگی می گفت
از هر چیز مقداری به جا می ماند!
دانه های قهوه در شیشه ، چند سیگار در پاکت ، و کمی درد در آدمی …
تورگوت اویار
•
دل نوشته
•
زندگی
هیچوقت اندازه ی تنم نشد…
حتی وقتی خودم
بُریدم و دوختم…
•
دل نوشته
•
چشم تو جنگل سبزی است در آغوش خزر
آشنایند بـه ایـن منظـره گیـلانی ها…
جواد منفرد
•
دل نوشته
•
هر آنچه دوست داشتـــم، برایِ من نماند و رفت
امیـــــدِ آخریـــن اگر ” تویــــی” برای مــــن بمان
حسین منزوی
•
دل نوشته
•
دامن شادی چو غم آسان نمی آید بدست
پسته را خون می شود دل ، تا لبی خندان کند
•
دل نوشته
•
جغرافیای توی سرم گیج می خورد
دارم دراز میشوم امشب بدون درد
یلدای تلخ با تو نبودن رسیده است
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
مریم حقیقت
•
دل نوشته
•
ای وای آن ماهی که او پیوسته بر خشکی فتد
ای وای آن مسّی که او بر کیمیا عاشق نشد
مولانا