سایت تفریحی اراک فانی

اس ام اس عکس مدل لباس مدل مو جوک

سایت تفریحی اراک فانی

اس ام اس عکس مدل لباس مدل مو جوک

سایت تفریحی اراک فانی
فال روزانه مدل لباس مدل مو جوک
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
نویسندگان
پیوندهای روزانه
آخرین نظرات
  • ۲۱ مرداد ۹۵، ۰۸:۰۷ - علی صفری
    عالی
سه شنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۵، ۰۱:۴۱ ق.ظ

داستان جالب و کوتاه “مرد سنگ شکن“

داستان جالب و کوتاه “مرد سنگ شکن”

مرد سنگ شکن,داستان مرد سنگ شکن,داستان جالب مرد سنگ شکن

داستان جالب و کوتاه “مرد سنگ شکن”

داستان,داستان کوتاه,داستان های کوتاه

•¤یکی بود یکی نبود سنگ شکن فقیری بود که زیرآفتاب و باران، زندگی خود را به خرد کردن سنگ های کنار جاده می گذرانید.•¤

•¤روزی با خود گفت:”آه!اگر می توانستم ثروتمند شوم،آن وقت می توانستم استراحت کنم.”•¤

•¤فرشته ای در آسمان پرسه می زد. صدایش را شنید و به او گفت:” آرزویت اجابت باد”همین طور هم شد.•¤

•¤سنگ شکن فقیر ناگهان خود را در قصری زیبا یافت که تعداد زیادی خدمتکار به اوخدمت می کردند.•¤

•¤حالا می توانست هزچقدر که می خواست استراحت کند.•¤

•¤اما روزی آمد که سنگ شکن به این فکر افتاد که تا نگاهی به آسمان بیندازد.•¤

•¤آن وقت چیزی را دید که هرگزبه عمرش ندیده بود:خورشید را! آهی کشید و گفت:”آه! اگر می توانستم خورشید شوم، دیگر این همه خدمتکار موی دماغم نبودند!” این بار هم فرشته ی مهربان خواست او را خوشحال کند.•¤

•¤به او گفت:”خواسته ات اجابت باد!”اما وقتی آن مرد خورشید شد، ابری از برابر او گذشت و درخشش او را تیره و تار کرد.•¤

•¤با خود فکر کرد:” ای کاش ابر بودم! ابر از خورشید هم نیرومندتر است!”اما این خواسته اش هم که اجابت شد، باد وزید و ابر را در آسمان پراکند.•¤

•¤“دلم می خواهد باد باشم که هر چیزی را با خود می برد.”•¤

•¤فرشته با کمال میل خواسته اش را اجابت کرد.•¤

•¤اما به باد بی پروا و خشمگین که تبدیل شد، به کوه برخورد که در مقابل باد هم تکان نخورد. •¤

•¤کوه که شد، متوجه شد که کسی با کلنگ پایه اش را خرد می کند. •¤

•¤گفت:” کاش می توانستم آن کسی باشم که کوه ها را خرد می کند.”•¤

•¤فرشته برای آخرین بار خواسته اش را اجابت کرد. •¤

•¤چنین شد که سنگ شکن دوباره خود را کنار جاده و در همان قالب پیشین کارگر ساده ای که بود ، یافت و دیگر پس از آن زبان به شکوه نگشود.•¤

داستان,داستان کوتاه,داستان های کوتاه

داستان جالب و کوتاه “مرد سنگ شکن

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۶/۳۰

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی